ای عشق! میخواهی مرا ویران بسازیاز شاعرت یک مردِ سرگردان بسازیامشب خروشان کردهای دریای غم راتا باز هم در سینهام طوفان بسازیتصمیم داری روز و شب با آتش عشقاین چشمهای خسته را گریان بسازیوقتی خودت باعث شدی افسرده باشمباید برای دردِ من درمان بسازیجوری برایم زندگی را سخت کردیتا مرگ را در باورم آسان بسازیحس میکنم یک مُردهی آواره هستمیک ذره در من کاش میشد جان بسازیدر ذهن من هرگز نمیگنجید، یک روزاز درد عشقت راهِ بی پایان بسازیشاعر: مهدی ملکی الف بخوانید, ...ادامه مطلب
درد تنها بودنم بسیار خواهد شد شبیفصل دلتنگی من تکرار خواهد شد شبی در خیابانها پس از تو گیج و سرگردان شدمشهر بر روی سرم آوار خواهد شد شبی برنمیگردی به این کاشانهی ظلمانیامشاعر غمدیدهات بیمار خواهد شد شبی در نگاهم حسرت دیدار چشم مست توستاز غم تو چشم من خونبار خواهد شد شبی در نبودت زخمیام از خنجر بی رحم عشقروزگارم صحنهی پیکار خواهد شد شبی شاعر: مهدی ملکی الف , ...ادامه مطلب