ای عشق! میخواهی مرا ویران بسازیاز شاعرت یک مردِ سرگردان بسازیامشب خروشان کردهای دریای غم راتا باز هم در سینهام طوفان بسازیتصمیم داری روز و شب با آتش عشقاین چشمهای خسته را گریان بسازیوقتی خودت باعث شدی افسرده باشمباید برای دردِ من درمان بسازیجوری برایم زندگی را سخت کردیتا مرگ را در باورم آسان بسازیحس میکنم یک مُردهی آواره هستمیک ذره در من کاش میشد جان بسازیدر ذهن من هرگز نمیگنجید، یک روزاز درد عشقت راهِ بی پایان بسازیشاعر: مهدی ملکی الف بخوانید, ...ادامه مطلب